یادش به خیر که چقدر دوس داشتیم دانشجو شیم ولی حالا که دانشجو شدیم میبینیم همچین تحفه ای هم نیست. باز تو دوران دبیرستان تفریحی داشتیم ولی حالا چی. فقط میایم دانشگاه درس میخونیم و خسته و کوفته برمیگردیم خونه دوباره فردا هم مثل این تکرار میشه. همیشه از این میترسیدیم که اگه بیایم دانشگاه مارو به خاطر ترم اولی بودن مسخره میکنن و سرکار میزارن ولی اومدیم دیدیم نه بابا مسخره که نمیکنن هیچ ما خودمون ترم بالایی هارو سرکار میزاریم اونقدر حاااااااال میده. یه کم هم ترسناک بود.

Abonne-toi à mon blog! Moi EN PLEIN DERAP. Une de ce gamelle je me reappelle piste verglacé dessendus sur le cul lol. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.

باید در جهت ترسمان سفر کنیم. همه بغض های جهان در گلویم رسوب کرده اند و دلم مهمانسرای زخم ها ی سترگ است . ای فرزند اقیانوس های سرشار! در هجوم نیزه ها سرخ زیستی و زندگی در ذلت را تاب نیاوردی .

Adopt here for cute adopts! Deviant for 2 Months.

Une tite barbY sans préjugés. Retape dans le champ ci-dessous la suite de chiffres et de lettres qui apparaissent dans le cadre ci-contre.